>>>~ انعکاس آب ~<<<

! هنوز هم نمی دانم هر سال که می گذرد یک سال به عمرم اضافه می شود یا یک سال از عمرم کم می شود

>>>~ انعکاس آب ~<<<

! هنوز هم نمی دانم هر سال که می گذرد یک سال به عمرم اضافه می شود یا یک سال از عمرم کم می شود

پاسخ جالب آلبرت انیشتین به خواستگارش

             

 

می گویند "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای نوشت به " آلبرت انیشتین " که فکرش را  

 

بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه ها یمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه  

 

محشری می شوند ! اقای " انیشتین " هم نوشت : ممنون از این همه لطف و دست و  

 

دلبازی خانم .واقعا هم که چه  غوغایی می شود ! ولی این یک روی سکه است.  

 

فکرش  را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه  رسوایی بزرگی بر پا می شود !

پیام تبریک ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا

پیام تبریک ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا باراک حسین اوباما به مناسبت فرارسیدن  

نوروز ۱۳۸۸ برای تمامی ایرانیان.  

  

                            

                                             برای دانلود اینجا کلیک کنید  

 

متن پیام :

نوروز تنها بخشی از فرهنگ نام آور شماست. هنر، موسیقی، ادبیات و نوآوری شما جهان را به دنیایی زیباتر و بهتر تبدیل کرده است. اینجا، در ایالات متحده، جامعه خود ما هم در پرتو سهمی که آمریکاییان ایرانی تبار ادا کرده اند پربارتر شده است. ما از تمدن بزرگ شما آگاهیم. دستاوردهای شما احترام ایالات متحده و جهان را برانگیخته است. .... در بطن این جشن ها، نویدی برای یک روز بهتر، امیدی برای فرزندان ما، امنیت برای خانواده های ما، پیشرفت برای جوامع ما و آشتی میان ملتها نهفته است. اینها امیدواریهای مشترکند. اینها رویاهای مشترکند. پس این فصلی برای آغازینو است. من میل دارم به روشنی با رهبران ایران سخن بگویم. ما اختلافاتی جدی داریم که با گذشت زمان بر آنها افزوده شده است. دولت من اکنون به دیپلماسی متعهد است که طیف کاملی از مسائلی را که پیش روی ماست مورد بررسی قرار می دهد و در صدد ایجاد یک پیوند سازنده میان ایالات متحده، ایران و جامعۀ جهانی است. این فرایند با تهدید به پیش نمی رود. به جای آن ما خواستار برقراری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل هستیم. ... شما نیز در برابر خود انتخابی دارید. ایالات متحده مایل است که جمهوری اسلامی ایران بر جایگاه راستین خود در جامعۀ بین الملل قرار بگیرد. شما دارای چنین حقی هستید – اما این حق با مسئولیت هایواقعی همراه است و به این جایگاه نه از راه ترور یا به مدد جنگ افزار، بلکه از طریق اقدامات مسالمت آمیز که نشان دهندۀ بزرگی حقیقی ملت و تمدن ایران است می توان دست یافت. و معیار سنجش این بزرگی داشتن توانایی برای ویران کردن نیست، نشان دادن توانایی شما برای ساختن و آفریدن است. ... من می دانم که این منظور به آسانی تحقق پذیر نیست. کسانی هستند که اصرار دارند ما را بر اساس اختلافاتی که داریم معرفی کنند. اما شایسته است کلماتی را که سالیانی پیش به وسیلۀ سعدی نگاشته شده به خاطر آوریم: بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند ... سپاسگزارم و عید شما مبارک. 

 

در انتظار بهار بودن چه زیباست

   

 

با کوله باری از تازگی و طراوت از راه میرسه و هر جا قدم میگذاره یک ترانه متولد میشه.  

میآد تا خسته نباشیدی به ننه سرما بگه و جاش رو با سپیدی مطلق عوض کنه تا،رنگین کمونی کنه دفتر قشنگ زندگیمون رو !

میاد تا گرد و غبار رخوت و سستی رو از  دنیایی که به خواب سنگین زمستونی رفته بود پاک و  بیدار کنه. 

میاد و  صدای پاهاش چنان انعکاس زیبایی داره که هر جوانه ای سر از پوسته خشک زمین و شاخه های درختان بیرون میآره تا ببینه چه خبره و با دیدنش به شعفی میرسه که بقیه جونه ها رو هم صدا میکنه.

 میاد تا یخهای یخ زده رو هم آب کنه.او با پرستوها میاد تا دنیا دوباره جوون شدن رو تجربه کنه. 

او میاد تا به دنیای یخ زده بگه خواب زمستونی بسه بهار از راه داره میرسه داره تا به انتظاری که طبیعت برای اومدنش میکشید پاسخ مثبت بده. 

همه چی داره نو میشه چون بهار داره میاد.همه چی داره قشنگ میشه چون بهار داره میاد.یه نفس عمیق بکش  از همین حالاحسش میکنی...با تمام وجود خودتو تو آغوش اون حس میکنی. 

گریه آسمون رو میبینی ؟میبینی که وقتی میباره چه ملودی زیبایی خلق میکنه؟؟داره میباره ولی نه از غصه ...این سیلاب بارش از شوقه . شوق سر اومدن انتظار....انتظار اومدن  بهار.....

 بیا با اومدن بهار ما هم دل هامون رو بهاری کنیم...مثل بهار... 

 

                                                       

                                                      بهارتون  مبارک

خاطرات شمال محاله یادم بره.

سلام دوست مهربونم تصاویر زیباسازی ، عکس های یاهو ، بهاربیست             www.bahar-20.com 

 

تابستون 87 یه سری عکس که از شمال گرفته بودم رو برات میذارم.امیدوارم خوشت بیاد!   

 

 

              جاده سه هزار اواخر شهریور ۸۷    

                 

 

             

  

                  

             

                 

  

 فقط نمیدونم چرا بعضی از این آدما جای به این قشنگی رو اینقدر کثیف میکنن! تصاویر زیباسازی ، عکس های یاهو ، بهاربیست             www.bahar-20.com  

  

                  

 

             

              درختی که از وسط تخته سنگ بیرون اومده(نمک آبرود)  

   

   

  باقی عکسها بمونه واسه بعد.راستی یه گالری کوچولو هم این پایینه .اگه دوست       

  داشتی ببین... نظر یادت نره ها!

             

جان ورمیر

سلام دوستای گلم!

 دختری با گوشواره های مروارید رو  یادتونه؟  

من که از فیلمش خیلی خوشم اومد.داستانش خیلی زیباست و یه سبک خاصی داره.

امروز قصد داشتم که براتون یکی دوتا اثر از مشاهیر هنرمند بذارم که چشمم به این چندتا نقاشی افتاد. 

خیلی برام جالب بود چون خودم تازه دیده بودمشون.... از اونجایی که نقاشی ها و عکسهای موجود تو کامپیوترم زیاده فرصت نکرده بودم همشو ببینم. 

پست امروزم رو اختصاص دادم به چند تا کار از جان ورمیر نقاش معروف هلندی( 1632-1675 )    

 

                      

 

                    

 

               

 

                 

    

                

 

              

               

و این شاهکارش که برای همه آشناست..فکرشو بکن خود نقاش دلداده دختر درون تابلویی بود که میکشیده...دختری باگوشوارهای مروارید.میگن این تابلو مونالیزای  اروپای شمالی شناخته شده .

به نظر من که آثار این هنرمند حرف نداره. سبک آثارش باروک هست و او معروف به استاد نور پردازی  تصاویر بوده. 

 

             انتهای صفحه هم یه گالری نقاشی کوچولو گذاشتم.اگه دوست داشتید ببینید.

امام علی (ع) می فرماید

لا تَقسِروا اَولادَکُم عَلى آدابکُم ، فَاِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمان غَیر زَمانِکُم.  

 

 آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید، زیرا آنان براى  

 

زمانى  غیر از زمان شما آفریده شده ‏اند.
 

شرح ابن ابى الحدید ، ج20، ح102

کرگردن ها هم عاشق می شوند

                        

     

 

کرگردن گفت : نه امکانه ندارد ، کرگدن ها نمی توانند با کسی دوست شوند.

 

دم جنبانک گفت : اما پشت تو می خارد ، لای چینهای پوستت پر از حشره های ریز است یکی  

 

باید پشت تو را بخاراند . یکی باید حشره های تو رو بردارد .

 

کرگدن گفت :اما من نمی توانم با کسی دوست شوم پوست من خیلی کلفت است همه به من  

 

می گویند پوست کلفت ...

 

دم جنبانک گفت : اما دوست عزیز دوست داشتن به قلب مربوط میشود نه ، به پوست.

 

کرگدن گفت : من که قلب ندارم من فقط پوست دارم .

 

دم جنبانک گفت : این امکان ندارد همه قلب دارند .

 

کرگدن گفت : کو ، کجاست ؟ من که قلب خودم را نمی بینم .

 

 ....برید به ادامه مطلب.....

 

ادامه مطلب ...

داستان کوتاه

ارزش خوندن داره بخون...  
  
                                       شـریـکــــــ ــ ـ ـ ..   
 
           


در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آنها در میان  

 

زوجهای جوانی که در آنجا حضور داشتند بسیار جلب توجه می کردند.
 

بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین می کردند و به راحتی می شد فکرشان را از  

 

نگاهشان خواند:
 

«نگاه کنید، این دو نفر عمری است که در کنار یکدیگر زندگی می کنند و چقدر در کنار  

 

هم خوشبختند .»
 

پیرمرد برای سفارش غذا به طرف صندوق رفت. غذا سفارش داد ، پولش را پرداخت و  

 

غذا آماده شد. با سینی به طرف میزی که همسرش پشت آن نشسته بود رفت و رو 

 

به رویش نشست.
 

یک ساندویچ همبرگر ، یک بشقاب سیب زمینی خلال شده و یک نوشابه در سینی بود.
 

پیرمرد همبرگر را از لای کاغذ در آورد و آن را با دقت به دو تکه ی مساوی تقسیم کرد.
 

سپس سیب زمینی ها را به دقت شمرد و تقسیم کرد.
 

پیرمرد کمی نوشابه خورد و همسرش نیز از همان لیوان کمی نوشید. همین که پیرمرد  

 

به ساندویچ خود گاز می زد مشتریان دیگر با ناراحتی به آنها نگاه می کردند و این بار به  

 

این فــکر می کردند که آن زوج پیــر احتمالا آن قدر فقیــر هستند که نمی توانند دو  

 

ساندویچ سفــارش بدهند.
 

پیرمرد شروع کرد به خوردن سیب زمینی هایش. مرد جوانی از جای خو بر خاست و به  

 

طرف میز زوج پیر آمد و به پیر مرد پیشنهاد کرد تا برایشان یک ساندویچ و نوشابه بگیرد.  

 

اما پیر مرد قبول نکرد و گفت : « همه چیز رو به راه است ، ما عادت داریم در همه چیز  

 

شریک باشیم . »
 

مردم کم کم متوجه شدند در تمام مدتی که پیرمرد غذایش را می خورد، پیرزن او را  

 

نگاه می کند و لب به غذایش نمی زند.

بار دیگر همان جوان به طرف میز رفت و از آنها خواهش کرد که اجازه بدهند یک  

 

ساندویچ دیگر برایشان سفارش بدهد و این دفعه پیر زن توضیح داد: « ما عادت داریم در  

 

همه چیز با هم شریک باشیم.»
 

همین که پیرمرد غذایش را تمام کرد ، مرد جوان طاقت نیاورد و باز به طرف میز آن دو  

 

آمد و گفت: «می توانم سوالی از شما بپرسم خانم؟»
 

پیرزن جواب داد: «بفرمایید.»
 

- چرا شما چیزی نمی خورید ؟ شما که گفتید در همه چیز با هم شریک هستید .  

 

منتظر چی هستید؟ »
 

پیرزن جواب داد: « منتظر دندانهــــــا یم هستم!

29 بهمن روز عشق روز سپندارمزگان

سه شنبه 8 بهمن ماه سال 1387

 

وبلاگ بکس نفتی 

ولنتاین را جشن نخواهیم گرفت و به هم تبریک نخواهیم گفت روز عشق را از 25 بهمن (ولنتاین) به 29 بهمن( سپندارمزگان ایرانیان باستان )تغییر خواهیم داد ........29 بهمن روز عشق روز سپندارمزگان شاد باد ........اگر از نژاد آریایی کورش کبیر هستی برای تمام ایرانیان بفرست....بوسه بر خاک پاک آریا .....

!ققط خواب

الان نمیتونم چیزی بنویسم....فقط میخوام بخوابم....ای خواب تو چقدر خوبیشب همگی خوش .خوابای رنگی ببینید.راستی خواباتون چه رنگیه؟رنگیه یا سیاه و سفید؟ اصلا خواب میبینید؟ من که رفتم بیهوش شم ...ای خواب تو چقدر خوبــــــــــــــــــی!