سلام سلام
خوب هستید که ایشالا!!!؟؟؟ خدا رو شکر .مدتی بود که از ادامه این پستم غافل شده بودم...راستشو بخواین فرصت نکردم کاملش کنم ولی الان اومدم تا بقیشو براتون تعریف کنم...
داشتم در باره هووهام براتون درد دل میکردم .
خوب باید بگم هووی اولم که طبقه دوم خونمونه اسمش (پیسی) خانمه!!!!! بایدم براتون عجیبا غریبا باشه چون خودم این اسمو روش گذاشتم حداقل حقی بود که بهم داده شده بوداینم بگم که همسر گرامی بنده ارادت و حساسیت خاصی نسبت به ایشون یعنی همین (پیسی خانوم) دارن
......
.......
از همون لحظه ای که پاشو خونه میذاره عین فرفره میره بالا البته بگما گاهی منتی سرمن میذاره و بعد از خوردن چایی و میوه..... تشریف میبرن بالا و تا شب پیش اون ...... میمونن!
گاهی اوقاتم که خیلی از دستش خسته می شم و جونم به لبم می رسه می گم این آشغال و بندازش بیرون! یا جای من توی این خونه اس یا جای اون! و اونم با عصبانیت می گه: مواظب حرف زدنت باش این آشغال نیست این زندگی منه!خرج زندگیمون از این در میاد!!!
عکس هووی عزیز!(pc خانوم)
خلاصه اینکه حسابی کلافه و وامونده میشم و آرزو میکنم که ای کاش قبول نمیکردم هیچ وقت پای این پیسی جوووونننننن به خونم باز شه .
چون همسر گرامیم قبل از ازدواجمون گفته بود که پای یه همچین چیزی در میونه و من باید باهاش کنار بیام.. ای بابا چی بگم .....یعنی چی میتونم بگم خدا سر هیچ بنی بشری این بلارو نیاره این قضییه هوو رو ...
هههههههههههههههییییییییییییییییییییییییییییییییییییی روزگار
واما در مورد هووی بعدیم در پستهای آینده براتون خواهم گفت و اگر شد عکسهاشونم براتون می ذارم.
سلام انعکاس جون
برات از خداوند منان نهایت صبرو شکیبایی رو می طلبم و می فهمم که درد هوو داشتن خیلی وحشتناکه اونم از نوع دیجیتالش!!!
منتظر بقیه ماجرا هستم.
اشتل وشتله ووو مممم م وومممم
سلام منعکس جون می دونم خواهر چرا زودتر نگفتی قربون اون دلت مادر تو پیچای هووت سم بریز شاید این ننگ تموم بشه البته اون چاقه رو نمی گم اون لاغر با کلاس رو میگم اسمش چی بود ؟
لب تاب